قالب پرشین بلاگ


عکس و کلیپ لختی و ی
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان غزل و آدرس cu.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





میگن یه روز ده نفر داشتن توی جنگل میرفتن. دوتاشون میفتن توی چاه.

تلاش میکنن که بیان بالا اما بقیه داد میزدن که شما نمیتونید بیخیال شین.

یکیشون قبول میکنه و میمیره.

اما اون یکی همچنان تلاش میکنه در حالی که بازم بقیه داد میزدن تو نمیتونی.

بالاخره میرسه بالا.

همه تعجب میکنن. تازه میفهمن که طرف کر بوده.

روی کاغذ مینویسه: دوستان از اینکه منو تشویق کردین تا بیام بالا ممنونم.

پس لازمه بعضی وقتا کر بشیم
 

نظرت چیه؟

[ پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:, ] [ 1:59 ] [ غزل ]
سال 1230
مرد: دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمی شم...
زن: آقا حالا یه غلطی کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده...
مرد: بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. نخیر نمی شه باید بکشمش...
-- بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه
 
سال 1280
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی. تو غلط می کنی. تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها! شکر خورد. دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده...
مرد( با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدونه درد می کشمت...
-- بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه
 
سال1330
مرد: چی؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بوکونی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کونم...
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ...
مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم. یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کونی...
-- بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه
 
 
سال1380
مرد: کجا؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون مث جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می کنن) و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ می کشمت. من... تو رو... می کشم...
زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).
مرد: من... اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شلوارو پائین تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره...
 
سال1400
دختر: چی؟ چی گفتی مرتیکه ی ****؟ دارم بهت می گم ماشین بی ماشین. همین که گفتم. من با الکس قرار دارم ماشینم می خوام. میخوای بری بیرون پیاده برو...
باباه:جیکش در نمی یاد...
 
زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ مامی. باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه...
-- بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو می بخشه !
..
[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 23:52 ] [ غزل ]
 
اگه شما ذاتا"انسان با کلاسی هستید که هیچ!!!!در غیر این صورت باید از هر فرصتی برای نشان دادن این موضوع استفاده کنید.شاید باورتان نشود ولی شما می توانید از جراحت خود نیز برای کلاس گذاشتن استفاده کنید فقط کافیست مطالب زیر با اندکی قیافه موجه بیان کنید:
اگر شصت پای شما زیر اجاق گاز گیر کرده و شما آن را باند پیچی کرده اید هرگاه علت آن را از شما جویا شدند باید جواب دهید"موقع تکان دادن پیانوی بابام پام مونده زیرش"
اگر صورت شما بر اثر جوشکاری زیر آفتاب سوخته باید بگویید:"از اسکی آخر هفته نمی تونم بگذرم"
اگر به خاطر تک چرخ زدن با موتور براوو جلوی مدرسه دخترانه زمین خورده اید در جواب باید بگویید"با موتور هزار داداشم تو جاده چالوس تصادف کردیم"
اگه انگشت دست شما به ماهیتابه پیاز داغ چسبیده علت آن را باید چنین بیان کرد:"دیشب با قهوه جوش اینجوری شد."
اگر بر اثر ضربه ی چکش ناخن شما شکسته باید بگویید:"به سیم گیتارم گیر کرده"
اگر بر اثر زد و خورد در صف روغن کوپنی زیر چشم شما کبودشده جوابتان این باشد:"چند روزپیش توپ تنیس به صورتم خورد"
اگر صورت شما بر اثر خوردن خرمای خیرات و چای و شیرینی مملو از جوش شده علتش را چنین وانمود کنید:"که خواهرتان از هلند شکلات زیادی آورده است"
اگه مینی بوس شما در جاده خاکی چپ کرد و حسابی عصبانی شدید بگویید:"الکی میگن زانتیا ایربگ داره"
اگه کف دست شما به قوری سماور چسبید بگویید:"حواسم نبود میله شومینه زیادی داغ شد"
اگر موها و ابروهای شما در چهارشنبه سوری سوخت جواب دهید:"بچه همسایه رو از میان شعله های آتیش بیرون کشیدم!!!!
[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 23:41 ] [ غزل ]
 

 

[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 23:50 ] [ غزل ]

 

 

 

نظرتون راجع به این نی نی خوشگله چیه؟


 

 

[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 23:41 ] [ غزل ]
 

هر لحظه بهانه ی تو را میگیرم / هر ثانیه با نبودنت درگیرم

حتی تو اگر به خاطرم تب نکنی / من یک طرفه برای تو میمیرم . . .

.

.

.

در پی دانه مرو همچو کبوتر، که تو را / عاقبت بهر یکی دانه، به دام اندازند

صید کن شیر صفت، نیم بخور، نیم ببخش / تا به هرجا که روی، بر تو سلام اندازند . . .

.

.

.

لبریز غزل بیا همی آهسته

چون آیه بخوان مرا کمی آهسته

آهسته مرا رها بکن از سر عشق

تا در تو رها شوم دمی آهست
.

.

.

احساس تو طروات باران است / بر زخم شکوفه های گل درمان است

هروقت که در هوای تو میچرخم / انگار نفس کشیدنم آسان است . . .

.

.

.

تو این “مـــَــن ها “ را از خودت “مــِـن‌ها” کن

من میـمیرم برای باقی مانده ات . . .

.

.

.

تا کی دل من چشم به در داشته باشد ؟

ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد که آغشته به بوی نفس توست

از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . .

.

.

.

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود / آدم آورد در این دیر خراب آبادم

نیستم آدم اگر باز نگردم آنجا / زین جهت هست اگر باز کمی دلشادم . . .

.

.

.

می‌روم ، اما نمی‌پرسم ز خویش

ره کجا ؟ منزل کجا ؟ مقصود چیست ؟

بوسه می‌بخشم ولی خود غافلم

کاین دل دیوانه را معبود کیست . . . ؟

.

.

.

آرزو دارم وقتی لبخند دنبال جایی برای نشستن می گردد

تو در آن نزدیکی باشی . . .

.

.

.

به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن . . .
.

.

.

كبوترم لانه من بام توست، كجا روم مرغ دلم رام توست، پادشه كشور عشقم ولي ،نگين انگشتري ام نام توست.

.

.

.

من و دل هم نفسيم با نفس خيال تو، نفسم، هم نفسم، هر نفسم، فداي تو...

.

.

.

درغوغای زندگی تا سکوت مرگ دوستت دارم ،تاوان آن هر چه باشد،باشد .

.

.

.

بسترم صدف خالى يك تنهايى است و تو چون مرواريد گردن آويز كسان دگر

.

.

.

من از اعدام نمى ترسم نه از چوبش نه از دارش من از پايان بى ديدار ميترسم

 

 

..
[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 23:41 ] [ غزل ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

About

اگه حال کردی نظر یادت نره
Blog Custom

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 62
بازدید ماه : 60
بازدید کل : 5303
تعداد مطالب : 74
تعداد نظرات : 69
تعداد آنلاین : 2

كد موسيقي براي وبلاگ